امروز خیلی هوا خوب بود خیابونا و کوچه و پس کوچه ها رو قدم ن رفتمو و زیر لب واسه خودم شعر می خوندمو حظ هوای خوب و سبزی درختا و آبی آسمونو می بردم تا بالاخره رسیدم پیش دوستام و دوستای دوستام
همیشه از آشنایی های تازه استقبال می کنمو لذت می برمم اما امروز بدجوووور خورد توو ذوقم!!
امروز با نگار آشنا شدم وسط صحبت ازم پرسید این روزا فیلمای ایرانی بیشتر میبینی یا خارجی گفتم خارجی، فیلمای هالیوود یا اونایی که اسکار گرفتنخلاصه بحث کشیده شد به جرج کلونیازم پرسید جرج کلونی رو دوست داریگفتم نهههه که یهووو همه جیغشون رفت هوا و جامه هاااا دریدند که واااای چطور میشه یه نفر جرجو دوست نداشته باشه واای جرج خیلییی خوبه خیلییی خوش تیپه خیلییییی فلانه خیلییییییییییییی بهمانه گفتم خب همینطور که الان میبینی آقااااا دوست ندارم دیگه زور که نیست. حالا هی از اونا اصرار از من انکارررر اصن یه وضعیییی.یه جوری می گفتن نگووو دوسش نداری انگار الان جرج پیشمون وایستاده بشنوه دوسش ندارم ناراحت میشه.حالا به اونا نگفتم ولی من جرجو از نزدیکم ببینم بهش میگم که دوستش ندارم والااااااحالا انگار طرف کیه همچین میگن خوشتیپه انگار قیافه شو خودش آفریده تازه طرف تهییه کننده فیلم ضد ایرانی آرگو هم بوده می خوای مث این غرب پرستا ازش خوشمم بیاد؟
خلاصه که گفته باشم جرج و نگار و دوستاش امروز روزمو خراب کردن انقدر که گفتن مجبوری جرج رو دوست داشته باشیتازه همینا تو اینستاشون پست می ذارن بیاید فرهنگ داشته باشیم به سلیقه هم احترام بذاریم و رو سرت اسلحه می کشن جرج رو دوست داشته باشی
این پستو گذاشتم که فقط بگم: دوستت ندارم جرجگو تو هیل بابا
درباره این سایت